تجدد مآبي در لواي کشف حجاب
خراسان - مورخ شنبه 1390/10/17 شماره انتشار 18025
نويسنده: دکتر محسن سليم

شواهد تاريخي اذعان دارد که جامعه با فرهنگ ايراني، پوشش و عفاف را دو مقوله پيوسته و شرط آراستگي رواني انسان و تهذيب اخلاقي جامعه مي دانسته است. نقش ها و تنديس هاي پيدا شده از دل خاک و سنگ، نمونه هاي زنده و گويايي است که بر اين امر گواهي مي دهد. از جمله مجسمه هاي کشف شده در کوه رنگان بهبهان يا تصاوير حک شده بر ديواره هاي تخت جمشيد، نشان مي دهد که چگونه زنان ايراني با پيراهن و دامني بلند و شکيل در محافل حاضر مي شدند. همچنين در يک نقش برجسته آشوري تصوير زنان ايراني دوره مادها با پيراهن بلند و روپوشي کوتاه تر اما همراه با شنل و موهايي بسته شده در توري ديده مي شود.در روزگاران کهن، بانوان اصيل از البسه باشکوه ولي ساده استفاده مي کردند و حتي در تصويري از عهد اشکاني، زني ايراني ديده مي شود که چادر بر سر دارد و دستاري روي سرش نمايان است.سياحتگران غربي نيز از پوشاک و نحوه حجاب و عفاف زنان ايراني سخن گفته و اعتراف کرده اند که کمتر مرد اروپايي يا بيگانه اي موفق شده است چهره زن مسلمان ايراني را نظاره کند. با ظهور موج تجددگرايي و آشنايي ايرانيان با فرهنگ غرب، زمينه کشف حجاب و عريان گرايي ايجاد شد. اين که نخستين شواهد اين حرکت در چه زماني رخ نمود، به درستي مشخص نيست.اما مي توان در نوشته هاي برخي از روشنفکران غرب زده و توصيفات تعدادي از سياحتگران ايراني از پوشش زنان در اروپا، سرنخ هايي را پيدا کرد.

اعتراض روشنفکراني چون آقاخان کرماني به سنت حجاب و قلمداد کردن آن به نمود واپس ماندگي و همچنين کشف حجاب نخستين زن ايراني يعني طاهره برغاني معروف به قرة العين را نبايد از نظر دور انگاشت.در سال ۱۲۶۴ ق/ ۱۲۲۶ خ، در حومه روستاي بدشت شاهرود، طاهره با همراهي يکي ديگر از حواريون علي محمد باب، پيشواي فرقه بابيه، چادر از سر برگرفت و سيماي خويش را به حاضران عرضه داشت. حرکتي که در آن جمع، حتي باعث اعتراض برخي از پيروان باب شد. اندکي بعد، وقتي ناصرالدين شاه قاجار از سفر فرنگ بازگشت، حکايت هاي او از زنان رقاصه و لباس هاي نيمه برهنه و فريبنده «نسوان فرنگستان» چنان در ميان زنان حرمسرا غلغله انداخت که به تعبير عبدا... مستوفي، لباس زنان اعيان به کلي دچار تغيير شد.جالب آن که زنان درباري با شنيدن خاطرات شاه از لباس بالرين هاي اروپايي، جامه هايشان را کوتاه تر کردند و به جاي آرخالق سنتي، از نيم تنه اي با آستين شمشيري و يخه برگردان استفاده کردند و حتي کفش هاي زنانه هم تغيير کرد و به جاي نعلين و صندل هاي راحت، کفش هاي چرمي براق يا پاشنه بلند مد شد.اما نبايد همه بار گناه را بر دوش دربار و اشراف مدگرا انداخت. اين که چاقچور به جوراب ماهوت گلي و کفش ساغري به کفش دستک دار تبديل شد، نتيجه مدگرايي جامعه ايراني در حال گذار به سوي مدرنيته هم بود. با وجود تاکيد جامعه بر حفظ حجاب زنان و حساسيت مردان ايراني نسبت به آن براي تحکيم مباني خانواده و صيانت از ناموس، گرايش به سمت البسه غربي براي تظاهر به مدنيت و تجدد، باعث شد تا در آن سوي اين جبهه فرهنگي، شرکت هاي تجاري غرب بکوشند تا با افزايش فروش منسوجات رنگارنگ و فريبنده خود، عادات و رسوم ملت مسلمان ايران را در زمينه پوشاک و لباس تغيير دهند.با اين حال تازماني که دولت تجددگراي پهلوي براي تضعيف ارزش هاي سنتي و ديني جامعه اقدام نکرده بود، مردم شهرها و روستاها به طور عمده در برابرفرهنگ ضدحجاب مقاومت مي کردند.

پس از تنها سفر خارجي رضا شاه کلاه شاپو اجباري شد

اما رضاشاه در راستاي برنامه هاي نوسازي فرهنگي خود، مبارزه با جلوه هاي فرهنگ و سنت اسلامي را شدت بخشيد و با بهره گيري از شرايط حاصل از شوق به تحصيل در مدارس جديد به انجام تغييراتي در نظام آموزشي و اجباري کردن استفاده از کلاه شاپو و در نهايت صدور قانون متحدالشکل کردن البسه دست زد.پس از تنها سفر خارجي اش به ترکيه بود که رضاشاه با هدايت کارگزاران غرب گرا و روشنفکران تجددخواه، دست به کار تغيير پوشش ايرانيان شد. از ديدگاه منورالفکرهاي وابسته به دستگاه پهلوي و شخص رضاشاه- همان طور که باني غرب زدگي در روسيه يعني تزار پتر اول تصور مي کرد- مردم ايران در صورتي متمدن و فرهيخته مي شدند که لباس متحدالشکل مي پوشيدند و کلاه پهلوي بر سر مي گذاشتند و زنان چادر و برقع از پيکر و صورت خويش برمي گرفتند! به نوشته مستشارالدوله سفير وقت ايران در ترکيه، رضاشاه چنان از جلوه هاي ظاهري پيشرفت در ترکيه متاثر شده و به حيرت افتاده بود که «تا پاسي از شب نخوابيد و در تالار بزرگ خانه ملت قدم مي زد و فکر مي کرد و گاه گاه بلند مي گفت: عجب! عجب! وقتي چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ايستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نمي کردم ترک ها تا اين اندازه ترقي کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا مي بينم که ما خيلي عقب هستيم مخصوصا در قسمت تربيت دختران و بانوان؛... فورا بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم مخصوصا زنان اقدام کنيم.»وجود چنين تصورات و دلمشغولي ها بود که در روز ۲۷ آذر ۱۳۱۴ خ، بخشنامه کشف حجاب توسط نخبگان سياسي حکومت براي تصويب رضاشاه به دربار فرستاده شد تا در اول دي همان سال دستورالعمل اجراي غيررسمي قانون کشف حجاب به تمام ولايات ايران ارسال شود. اندکي بعد و در روز ۱۷ دي ۱۳۱۴، شخص رضاشاه براي اعطاي گواهينامه فارغ التحصيلي به دختران دانش آموخته به دانشسراي عالي تهران رفت و در حالي که ملکه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباس اروپايي به تن کرده بودند، طي نطقي از کشف حجاب و پيشرفت زنان سخن گفت.

بالاخره حجاب ممنوع شد

از فرداي آن روز، بر سر کردن چادر در کوچه ها وخيابان هاي پايتخت ممنوع شد و دولت و دستگاه هاي اجرايي موظف شدند براي پيشبرد اين طرح در ولايات مختلف نيز بکوشند.بدين منظور از اقدامات تبليغاتي و انتظامي کمک گرفته شد. ابتدا دستور داده شد تا کارمندان دولت و همسرانشان با پوشش جديد در جلسات اجباري شب نشيني و مجالس مختلف دولتي ها شرکت کنند و کساني که در اين مراسم شرکت نمي کردند، به طور رسمي مورد تهديد قرار مي گرفتند همچنين آموزگاران و دختران دانش آموز از داشتن حجاب منع شدند.کمي بعد، ماجرا به عرصه خيابان ها کشيده شد.ديگر در برخي مراکز زنان باحجاب را راه نمي دادند و در معابر عمومي، پاسبانان از اهانت و کتک زدن به زن هاي چادري ابايي نداشتند. گاه ماموران زن هايي را که بالاجبار و براي فرار از دست ماموران، پارچه روي سر مي انداختند، کتک مي زدند و در مواردي با ورود به منازل مردم، اتاق ها و صندوق لباس مردم را تفتيش مي کردند. با اين همه، کمي بعد که حوزه عملکرد مسئولان کشف حجاب گسترش يافت و حتي در مواردي با جامعه روحانيت به تعارض برخاستند، موج اعتراض هاي علماي ديني و مردم در سراسر کشور و در شهرهايي با ساختار سنتي و روحيات اعتقادي نظير قم، مشهد، شيراز و... بلند شد.حرکتي توفنده که برجسته ترين جلوه آن را مي توان در قيام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد به نظاره نشست. اگرچه با انتشار خبر قيام مذکور، زمينه اعتراض هاي وسيع تر اجتماعي فراهم شد، اما متاسفانه به دليل نبود رهبري منسجم و نيز برخورد خشونت آميز رژيم پهلوي، اين اعتراض ها ناکام گذاشته شد و جانشينان رضاشاه و دار و دسته اش در دوره زمامداري محمدرضا شاه، به روش هاي فريبکارانه و به ظاهر مسالمت آميزتري درصدد تحقق قانون حذف حجاب و پوشش اسلامي و ايراني برآمدند. مرحله ديگري از تجددزدگي غرب گرا با شعار مدرن شدن و مدگرايي به مرحله اجرا درآمد.